ویانا جونم به خانه بازی رفته...
سلام به دخمر ناز خودم عسل مامان این روزها یکم بهتر شدی و کمتر بهانه می می رو میگیری البته بگم فراموش نکردی و هر از گاهی می یای میگی می خوام بوسش کنم ، بعد که خواستی ببوسی شیطون میره توی جلدت و با لوس بازی یه بوس می کنی و میری تا سری بعد... الهی فدات شم نازم که اینقدر بلایی. ویانا جونم شما از حدود یکسال و نیمگی که من دوباره برگشتم سر کار پرستار داشتی به نام خانم نجفی،اوایل که کوچولوتر بودی با خودم می یاوردمت سر کار آخه اینجا واسه شما یه اتاق بزرگ و قشنگ درست کرده بودم با تمام امکانات و در طول روز چندین بار می آمدم بهت سر می زدم و بازی می کردیم و بهت شیر می دادم اما دیگه یواش یواش که بزرگتر شدی ترجیح دادم توی خونه باشی واحساس م...
نویسنده :
مامان رزي
16:38